رسیدن به بالاترین مؤلفه رشد – حجاب دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
دومین حجاب پیش رو که منجر به دوبینی گشته و لغزشگاه اندیشه محسوب میشود و ما را از قضاوت راستینِ آیندهی یک نهضت دور میکند، میلهای درونی افراد است که بدون نگاه دقیق و مبتنی بر تحقیق فرد را به سمت جهتی میبرد که از پیش برای خود حق پنداشته است.
«در یک کلام باید پاک و بیطرف، بلکه حقطرف بود.»
يعنی در حال حاضر که برخی از اقشار جامعه دچار آفت یأس از پیشرفت گشته و غبار غفلت از دستِ آوردها بر نگاه عمومی، سایهافکنده است، (اگر نگویید سیاهنمایی است) جوان مؤمن باید کوشش کند تا حقيقتخواه باشد و خويشتن را تسليم دليلها و مدارک نمايد و به این گفته و آن گفته متمایل نشود.
درست مانند يک قاضی که روی پروندهای مطالعه ميکند و بايد نسبت به طرفين دعوا بیطرف باشد. قاضي اگر تمايل شخصی به يک طرف داشته باشد به طور ناخودآگاه دلايلی که براي آن طرف است نظرش را بيشتر جلب میکند و دلايلی که موافق با طرف ديگر است خود به خود از نظرش کنار میرود و همين موجب اشتباه در نظام قضاوت و هوشمندی محاسبات میگردد.
انسان در تفکرات خود اگر بیطرفي خود را نسبت به نفی يا اثبات مطلبی حفظ نکند و ميل نفسانیاش به يک طرف باشد، خواه ناخواه و بدون آنکه خودش متوجه شود عقربه فکرش به جانب ميل و خواهش نفسانیاش متمايل میشود.
از همین رو قرآن هواي نفس را مانند تکيه بر ظنّ و گمان يکي از عوامل لغزش میشمارد و در سوره النّجم میفرمايد:
إِنْ يتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَي الْأَنْفُسُ
پيروی نمیکنند مگر از گمان و از آنچه نفسها خواهش میکنند.
گاهی اوقات مثلا بغض از یک جریان یا یک فرد، یک سنسور فعال برای جلب و جذب تمام اکاذیب و آلودگیهای تخریبی را فعال میکند و فرد را از شناخت بیطرفانه به قضاوت از پیش حکم داده شده میکشاند.
خلاصه آنکه برای رسیدن به واقع، حجاب پیش روی ما پیشفرضها و میلهای نفسانی است که ما را به ناکجاآبادِ وَهم سوق میدهد و ساختار تحلیل را به یک بیماری درونی مبتلا میکند و زیر پای اندیشه را سست میکند.
با ما همراه باشید…